اسباببازی رسانه است
آیدین مهدیزاده
در روزگار ما و قرن ارتباطات، اهمیت رسانهها با حوزههای مختلف فرهنگی از جمله اسباببازی موضوعی بدیهی است. بااینحال آنچه ما کمتر به آن توجه میکنیم نقش رسانههای غیررسمی در این حوزه است. درحالیکه دربارهی نقش رسانههای رسمی همچون رادیو و تلویزیون کتابها نوشته شده است، اثرگذاری ویژهی رسانههای غیررسمی کمتر موردتوجه قرار میگیرد.
رسانههای غیررسمی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دستهی اول رسانههایی مانند اینترنت و شبکههای اجتماعی مبتنی بر آن است که به دست خود مردم مدیریت میشود. این رسانهها امروزه در فرهنگسازی از رسانههای رسمی چیزی کم ندارند و مردم اقبال زیادی به آن پیدا کردهاند. بااینحال غیر از این شبکههای اجتماعی ما رسانههای پنهان را هم داریم که بر مخاطبان تأثیری عمیق و غیرقابلکنترل میگذارند. از اسباببازیها، فیلم و انیمیشنهایی مخصوص شبکههای پخش خانگی، روی جلد دفترها و کتابها و پوسترها میتوان به عنوان این رسانههای پنهان نام ببرد. بههمیندلیل هم در بسیاری از کشورها در بخش شخصیتپردازی کاراکترهای کارتونی از چنین عناصری استفاده میکنند. برای مثال در انیمیشنهایی که کودکان ما نه در رسانههای رسمی، بلکه در سیستمهای نمایش خانگی میبینند، روی شخصیتهای کارتونی برگرفته از داستانها، کمیکاستریپها و اسباببازیها تأکید شده است که تجارت و انتقال فرهنگی خیلی بزرگی را شکل میدهد. همچنین زمانی که کتاب درسی، دفتر و لوازمالتحریر با تیراژ میلیونی در کشور منتشر میشود، این موارد هم به صورت پنهان و غیررسمی کارکرد رسانهای خواهد داشت. درواقع کودکان ما از طرق مختلف در معرض مستقیم این محتوا قرار گرفته و از آن تاثیر میپذیرند.
امروزه غفلت ما از این حوزه خیلی زیاد است و آن را دستکم میگیریم. درواقع هر چند که صحبت از این تاثیر در محافل زیاد است، اما در عمل کاری صورت نمیدهیم. برای مثال ما در کشور برای تولید کاراکترهای کارتونی و شخصیتسازی برای کودکان خیلی کم کار کردهایم. درعینحال در آن اندک موارد هم در حوزهی تبدیل این شخصیتها به محتوای جانبی چون اسباببازی، بازیهای یارانهای و ابزارهای آموزشی ضعیف عمل کردهایم. البته من نمیگویم این موارد کلاً نیست و مثالهایی برای این تولیدات فرهنگی وجود دارد، ولی برای یک جمعیت ۸۰ میلیونی این کار بسیار کمفروغ است.
با این توصیف، به عقیدهی من رسانههای مختلف باید وارد این عرصه شوند و کار را به دست بگیرند. برای مثال ما الان انیمیشنهای تبلیغاتی بسیار زیادی داریم که خودشان را به عنوان رسانه مطرح میکنند. اینها میتوانند به صنعت اسباببازی کمک کنند و یا حتی برعکس، اسباببازی به آنها کمک کند. این جریانات برهمکنشی و تقویتکننده است، پس اینطور نیست که فقط بگوییم رسانه باید به صنعت اسباببازی کمک کند. فکر میکنم آشتی اصحاب رسانه با اسباببازی، از رسانههای آشکار و رسمی گرفته تا رسانههای پنهان و غیررسمی، امروز برای ما یک الزام است. من معتقدم که خود اسباببازی یک رسانه است. مخصوصاً اسباببازیهای فکری یا فرهنگی کارکرد رسانهای بالایی دارند. برای مثال امروزه در ایران بُردگیمها خیلی رشد کردهاند و میتوانیم بگوییم طراحان ایرانی به این حوزه اقبال دارند. حال موضوع اینجا است که هرکدام از این بُردگیمها یک رسانهی فرهنگسازند و میتوانند توصیهکننده باشند.