تاریخچه اسباببازی
شاید برایتان جالب باشد، برخی از اسباببازیها کاملا تصادفی ساخته شدند و البته بیشتر آنها حاصل نبوغ خالص مخترعان آنها بوده است.
امروزه منبع الهامبخش صنعت اسباببازی، رسانه است. همانطور که متفکران رادیکال پیش از این هشدار میدادند، هستی و دین امروز جهان ما رسانهها هستند و تمام ساحات حیات بشری، حتی اسباببازی کودکان، در انقیاد رسانههاست. ریشهی واژه Toys به درستی مشخص نیست اما میدانیم که استعمال آن به قرن چهاردهم میلادی باز میگردد و معنای امروزیاش از قرن شانزده میلادی باب شده است. مفهوم اسباببازی شامل گسترهی وسیعی از مصادیقی چون بازیها، پازلها، انواع توپ و سایر وسایل ورزشی، بازیهای رومیزی، مواد هنری و خلاقانهای مانند آبرنگ و وسایل مجسمهسازی، کلکسیونها، انواع مینیاتور و چیزهای مختلف و متنوع دیگری است.
همواره هدف اصلی هرگونه اسباببازی، سرگرم کردن کودکان بوده است ولی اسباببازیها کارکردهای دیگری هم دارند؛ مانند آموزش کودکان و یاد دادن تشریفات مهم مذهبی و سنتی به آنها. کارکرد اسباببازیها هرچه میخواهد باشد، نکتهی غیرقابل انکار تاثیر بسیار زیاد اسباببازیها بر رشد فکری، احساسی و فیزیکی کودکان است.
مردمان اعصار گذشته اسباببازیهای ابتدایی و اولیه را با مواد دمدستی مانند چوب و گل میساختند. با پیشرفت جوامع انسانی، از این مواد سهلالحصول در ساخت اسباببازیهای پیچیدهتر هم استفاده شده است. باستانشناسان اسباببازیهای دستساز ابتدایی چون عروسکهای چوبی و پارچهای، تیلههای گِلی و پیکرههای سفالین را یافتهاند که قدمت آنها به هزاران سال پیش باز میگردد. در مصر و یونان و روم باستان، عروسکها و پیکرههای سفالی را درون قبر و در مدفن کودکان میگذاشتند، به این امید که در زندگی پس از مرگ سرگرمشان کند. یویو شاید اختراعی جدید به نظر برسد، اما قدمت آن به دو هزار و پانصد سال قبل و یونان و چین باستان باز میگردد.
دیگر موضوع مشترک اسباببازیهای دوران باستان این بود که اغلب آنها تقلیدی بودند از دنیای آدمبزرگها. تصویر آسیای بادی و اسب اسباببازی – که اشیای واقعی در مقیاس کوچک بودند – به تفاریق در کتب تذهیب شده و نخستین کتابهای چاپی این دوره دیده میشود. اکثر مورخان بر این عقیدهاند که تولید نظاممند اسباببازی در آلمان قرن پانزده میلادی آغاز شد. احتمالا صنعتگرانی که وسایل خانگی و قطعات مذهبی میساختند، منابع تولید اسباببازی در آن دوران بودند. شهر نورنبرگ آلمان محل تولد اسباببازیهای مدرن تلقی میشود. امروزه نمایشگاههای بزرگ اسباببازی در شهر نورنبرگ برای تکریم نقش محوریاش در تاریخ صنعت اسباببازی هر ساله بر پا میشود. عروسکسازی و چوبتراشی در طی قرون شانزدهم و هفدهم میلادی، دو کسب و کار پررونق اروپا بودند.
تحول اصلی در تولید اسباببازی در قرن بیستم رخ داد. بسیاری از اسباببازیهای محبوب و موفق امروزی در دهههای ابتدایی قرن بیستم میلادی ریشه دارند. نیمه اول قرن بیستم را عصر طلایی تولید آمریکایی اسباببازی میدانند.
یکی از چهرههای اصلی این دوران طلایی لویی مارکس بود که در دهه بیست میلادی کارخانه اسباببازیسازی خود را با کمک برادرش، دیوید، راهاندازی کرد. در سالهای اولیه کمپانی آنها با شعار «اسباببازی بیشتر، پول کمتر» شروع به ساختن اسباببازیهایی کوچک و با کیفیت بالا کرد. در دهه چهل کمپانی مارکس یکی از بزرگترین شرکتهای تجاری جهان بود و اسباببازیهای متنوعی چون یویو، قطاربازی، سربازهای پلاستیکی، خانههای عروسکی و ماشینهای کوچک تولید میکرد.
موفقیت بعدی تولید وسایل نقلیه بزرگ بود که برای اولین بار در دهه شصت معرفی شد. مارک سدر دهه هفتاد کارخانهاش را فروخت و در سال ۱۹۸۵ به تالار ملی مشاهیر دنیای اسباببازیها راه یافت؛ جایی که او را «هِنری فورد دنیای اسباببازی» معرفی کردند.
پیشگامان دیگر صنعت اسباببازی بر بازیهای ساختوساز (مانند لگو) که از محبوبیت فراوانی برخوردارند، متمرکز شدند. در ابتدا این گونه اسباببازیها را با قطعات چوب و مواد مشابه آن میساختند. در سال ۱۹۱۳ یک فارغالتحصیل رشته پزشکی دانشگاه ییل، به نام آلفرد گیلبرت، یک بازی ساختوسازی از جنس آهن به نام Erector Set اختراع کرد. یک سال پس از آن سنگشناسی به نام چارلز پایائو، تینکرتویها را اختراع کرد: قطعات ساده چوبی با قابلیت اتصال و انفصال که تا به امروز محبوبند. در دهه سی میلادی یک نجار دانمارکی به نام اوله کریستنسن، یک کمپانی ساخت اسباببازی به نام LEGO تاسیس کرد که نامش از کلمه دانمارکی Leg Godi به معنی «خوب بازی کن» گرفته شده بود.
شرکت لگو در اواخر دهه چهل میلادی محصول اصلی خود که عبارت بود از قطعات قابل اتصال اتوماتیکی – لگو – و از پلاستیک ساخته میشد، رونمایی کرد. لگو امروزه یکی از پرطرفدارترین اسباببازیهای جهان است. اولین پارک لگولند در سال ۱۹۶۸ در کپنهاگ ساخته شد. در دوران بحران بزرگ اقتصادی سال ۱۹۳۰ یک مهندس بیکار شده آمریکایی به نام چارلز دارو (Charles Darrow) به فکر پر کردن اوقات فراغت کارگران بیکار افتاد. راهحل او اختراع یک بازی رومیزی مبتنی بر خرید و فروش و انحصار داراییها به نام مونوپولی بود. مونوپولی امروزه یکی از محبوبترین بازیهای رومیزی دنیاست که در بیش از چهل کشور جهان رواج دارد. تعدادی از موفقترین اسباببازیهای جهان به صورت تصادفی ساخته شدهاند. مثال کلاسیک آن، یکی از مشهورترین اسباببازیهای جهان، اسلینکی، است.
اسلینکی یک فنر فلزی است که توانایی «راه رفتن» به پایین یک سطح شیبدار و پله را دارد. اسلینکی زمانی اختراع شد که ریچارد جیمز در تلاش بود فنری برای اندازهگیری قدرت ماشینهای جنگی درست کند. جیمز به صورت تصادفی ضربهای به فنر وارد میکند، باز و بسته شدن آن نظرش را جلب کرده و از آنجا ایده تبدیل فنر به اسباببازی به ذهنش خطور میکند.
مورد دیگر اختراع تصادفی اسباببازی به جنگ جهانی دوم باز میگردد؛ زمانی که تولیدات اسباببازی به خاطر جنگ متوقف شده بود. با بالا رفتن تقاضای لاستیک طبیعی برای مقاصد نظامی، دانشمندان جنرال الکتریک مسئول ساختن یک ماده جایگزین شدند تا کمبود لاستیک طبیعی را جبران کنند. گروهی از آن دانشمندان مادهای تولید کردند که وقتی به زمین میافتاد، جستوخیز زیادی داشت و بسیار هم قابل انعطاف بود، اما جایگزین خوبی برای لاستیک طبیعی نبود.
در عوض بازاریاب موفقی این ماده را کشف کرد و آن را به اسباببازی تبدیل کرد. حاصلش «گل پلاستیکی» بود که از سیلیکون و الکل ساخته میشود. همچنین «خمیر بازی» ابتدا ترکیبی بود برای پاک کردن کاغذ دیواری تا اینکه یک معلم پیشدبستانی آن را پرفروشترین اسباببازی دهه پنجاه میلادی کرد. دنیای اسباببازی در نیمه دوم قرن بیستم اسباببازیهای مد روز بودند که تبشان پس از مدتی فرو مینشست. چنین مدهایی زمانی باب میشدند و ذهنیت عموم را به تسخیر در میآوردند. میلیونها نسخه میفروختند و به همان سرعتی که مد شده بودند، ناپدید میشدند. یکی از اولین اسباببازیهای مد روز حلقه هولاهوپ – حلقهای پلاستیکی که اطراف کمر گردانده میشود – بود.
دیگری بازی تویستر بود که بازیکننده در آن، بدن خود را پیچ و تاب میداد تا دایرههای رنگی سطح را لمس کند. این بازی در دهه شصت میلادی بسیار پرفروش بود و در بین بزرگسالان نیز طرفداران فراوانی داشت. در دهه هفتاد میلادی تبی شدید و موقتی برای اسباببازی جدیدی تحت عنوان پت راک – سنگهای طبیعی که مانند حیوان خانگی از آنها نگهداری میکردند – ایجاد شد. میلیونها قطعه از این سنگها را درون جعبه میگذاشتند و به کودکان و بزرگسالانی میفروختند که آرزوی یک همدم بیخرج و دردسر را داشتند. در دهه هشتاد میلادی پدر و مادرها برای خرید عروسکی به نام بچه کَلَمی صف میکشیدند. تاکتیک تجاری هوشمندانهای برای این عروسکها به کار رفته بود؛ هر یک از این عروسکها نام و مشخصات مجزایی داشتند.
منبع: هفتهنامه کرگدن – شارون کوربک، ترجمه علیرضا نجفی