راهنمای انتخاب اسباببازی برای کودکان (قسمت سوم)
قسمت سوم مقاله «راهنمای انتخاب اسباببازی برای کودکان»، به بررسی انواع بازی کودکان شامل بازیهای تقلیدی، بازیهای نمایشی، بازیهای نمادین و بازیهای تخیلی میپردازد.
در قسمت قبل (ارزش بازی کودکان) به مطلب راهنمای انتخاب اسباببازی برای کودکان پرداختیم.
این که کودک چگونه و چه نوع بازیای میکند تا حد زیادی به سن و میزان تکامل او بستگی دارد. بازیها، با توجه به محتوای آنها و تمایلات و گرایشهای کودک که از اوضاع و احوال درونی او سرچشمه گرفته است، بر اساس نگرش و دیدگاهی که نظریهپردازان روانشناسی نسبت به کودک دارند، به انواع گوناگونی تقسیم میشوند. در میان بازیها، بازیهای تقلیدی، نمایشی، نمادی، تخیلی به دلیل اهمیتی که در شناخت و بررسی وضعیت روحی، روانی و درمانی کودک دارند، و از آنجا که کودکان هم بیشتر مایلاند به این بازیها بپردازند و نیز وجوه اشتراک این بازیها که تشخیص آنها را قدری مشکل میسازد، سبب میشود اولویت را به بررسی این بازیها بدهیم.
بازیهای تقلیدی
غریزهی تقلید یکی از غرایز نیرومند و ریشهدار در انسان است. به برکت وجود همین غریزه است که کودک بسیاری از رسوم زندگی، آداب معاشرت، غذاخوردن، لباس پوشیدن، طرز سخن گفتن، ادای کلمات و جملهها را از پدر و مادر و دیگر معاشران فرا میگیرد و به کار میبندد. انسان در سراسر طول عمر، کم و بیش، از دیگران تقلید میکند؛ اما در فاصلهی یک تا پنج سالگی از این قوه، بهرهی بیشتری میگیرد. کودکان تقلید را ابتدا از پدر و مادر خود آغاز میکنند؛ که به تقلید اکثر فعالیتهای پدر و مادر خود در خانه میپردازند. پسران کارها و مشاغلی را تقلید میکنند که بیشتر مربوط به مردان است و دختران علاقهمندند که فعالیتهای مربوط به مادران را تکرار کنند. مثلا پسرها دوست دارند نقش بنا، دستفروش، مغازهدار، راننده، پزشک، خلبان، پلیس و … را بازی کنند، در حالیکه دخترها ذوق فراوان دارند که در نقش مادر و پرستار، کارهایی از قبیل تمیز کردن خانه، آشپزی، شستشو و اتو زدن لباسها و غیره را به صورت بازی انجام دهند. بازیهای تقلیدی در رشد کودکان نقشی مهم دارند. کودکان نیازمند فرصتهایی هستند تا خود را، مثل بزرگترهایی که میشناسند، بیارایند و همچون آنان عمل کنند. از جمله وسایلی که امکان چنین بازیهایی را فراهم میکند: چیزهایی نظیر لوازم خانهداری، عروسکها، پارچههای مخصوص خیاطی، ظرفها ، قطعات گوناگون و مکعبها، انواع ماشینها، هواپیما، قایق، تانک، تفنگ، میز و صندلی کوچک که به کودک کمک میکنند با فرو رفتن در نقش بزرگسالان، دنیای واقعی پیرامون خود را درک کند و برای زندگی در آن آماده شود. این گونه بازیها از سه سالگی به بعد مورد توجه کودکان قرار میگیرند و کودک بسیاری از مسائل عاطفی و اجتماعی را به وسیلهی آنها میآموزد.
بازیهای نمایشی
کودکان، نهتنها به تقلید فعالیتهای بزرگسالان میپردازند، بلکه همچنین مشتاقانه علاقه دارند که مانند آنان لباس بپوشند و مانند آنان سخن بگویند. نخستین بازیهای نمایشی کودک در خانه انجام میشود و آن زمانی است که مثلا دختر کفشهای مادرش را میپوشد و یا پسر، به تقلید از پدر، روزنامه میخواند و یا با مخاطبهای فرضی به مکالمه تلفنی میپردازد و نقش آنان را به نمایش میگذارد.
اگرچه بازیهای تقلیدی و نمایشی با هم مشترکاند و در حقیقت، بازی نمایشی خود نوعی از بازی تقلیدی است، نکتهی ظریف اینجاست که در بازی تقلیدی کودک سعی به تقلید نقش دارد، در حالیکه در بازی نمایشی، کودک علاوه بر تقلید نقش، انتظار خود از آن نقش را بیان میدارد. مثلا هرگاه کودک پدری سختگیر و مستبد داشته باشد، کودک در بازی تقلیدی خود سختگیر و مستبد میشود؛ اما در بازی نمایشی انتظار محبت و همدردی پدر با فرزند را منعکس میکند. بازیهای نمایشی به تواناییهای کودک برای فرار از محدودیتهایی که واقعیت به او تحمیل میکند، میافزاید. این بازیها او را قادر میسازد که به آرزوهای خود جامهی عمل بپوشاند و به وی فرصت میدهد تا خود را از شر بد خلقیها برهاند و بر موقعیتهایی که در زندگی واقعی او را آزار میدهند فایق آید. کودک هر چه سرخوردهتر باشد، بیشتر به بازیهای نمایشی رو میآورد. کودکی که انطباق اجتماعی ضعیفی دارد، بیشتر از کودک دارای انطباق صحیح و کافی به بازیهای نمایشی میپردازد.
تحقیق دربارهی بازیهای کودکان در مهدکودک، نشان داده است که کودکانی که بیشترین وقت را صرف بازیهای قاعدهدار میکنند، کمترین میزان نگرانی و دلشوره را دارند، در حالی که کودکان دچار نگرانی وقت بیشتری را به بازیهای نمایشی اختصاص میدهند. بازی نمایشی به کودک فرصت میدهد تا شخصیت خویش را آشکار سازد. در واقع، مهمترین بازیای که در آن احساسات، نیازها و عواطف کودکان میتواند بروز و ظهور کند، بازی نمایشی است.
موضوعات عادی بازیهای نمایشی و تخیلی کودکان خردسال عبارت اند از:
۱- الگوهای خانگی، از جمله مهمانبازی، آشپزی، مواظبت از بچهها و ایفای نقش پدر و مادر
۲- تقلید از حیوانات که میپرند و میخزند
۳- مراقبت از بیماران و تقلید نقش دکتر و پرستار
۴- فروشگاه بازی کردن
۵- سفر کردن و دیگر فعالیتهای مربوط به حمل و نقل، مانند راندن خودرو، قطار، هواپیما و کشتی
۶- ایفای نقش پلیس و به طور کلی بازی با اسلحه
۷- بازی آتشنشانی
۸- کشتن و کشته شدن
۹- مهمانی دادن و عروسی کردن
۱۰- ایفای نقش قهرمانان افسانهای
بازیهای نمادین
بازیهای نمادی که نقطهی اوج بازیهای کودکانه است، از حدود یک و نیم یا دو سالگی آغاز میشود و در پنج و شش سالگی به کمال خود میرسد، و تا هشت و نه سالگی نیز ادامه مییابد. در واقع، بازی نمادی زمانی آغاز میشود که کودک به تدریج زبان میگشاید و توانایی کاربرد علایم و نمادهای زبان را دارد. بازیهای نمادی، با بازیهای تقلیدی و نمایشی تفاوت دارد. در بازیهای تقلیدی و نمایشی، کودک با استفاده از وسایل موجود به برونفکنی یا درونفکنی امیال و خواستههای خود میپردازد و از این طریق، به لذتی درونی و برونی دست مییابد و خود را از قید تنشها رها میسازد. درهر دوی این بازیها (تقلیدی و نمایشی) کودک سعی دارد به اشیا و وسایل واقعی موجود در محیط خود دست یابد و با آن وسایل بازی کند، اما در بسیاری از اوقات، محدودیتها مانع دستیابی کودک به ابزار و وسایلی است که در بازی به آن نیاز دارد. در این مرحله است که کودک، برای حل مشکل خود، به بازیهای نمادین روی میآورد و عناصری تازه وارد بازی کودکان میشوند. واقعیتها تغییر شکل مییابند. اشیایی که وجود ندارند به وسیلهی اشیای دیگر به نمایش در میآیند. مثلا تکه چوبی را اسب خود میداند؛ قوطی کبریت را در دست میگیرد و آن را ماشین خود میپندارد و شروع به استارت زدن، بوق زدن، ترمز گرفتن، عقب و جلو رفتن و پارک کردن میکند، یا قاشق چایخوری را به عنوان هواپیما در فضا حرکت میدهد و بعد آن را در فرودگاه به زمین مینشاند. در این بازیها کودک شی مورد استفاده را نمادی از شی اصلی تلقی میکند. در چنین اوقاتی، کمک تخیل بسیار چشمگیر است و کودک، برای این که تخیلش بتواند خوب کار کند، به بسیاری اشیا و مواد نیاز دارد، اما در این میان چیزهایی را که میشناسد و از آنها دانش مختصری دارد، محدودند. نیروی تخیل به کمک کودک میشتابد تا او نشانهها را بسازد، نشانههایی که جانشین اشیا، حیوانات و اشخاص واقعی میشوند. در حقیقت، میتوان گفت که نشانهها عبارت اند از تصوراتی که کودک از دنیای درون و برون خود دارد و خاصیت تخیل این است که آن تصورات را رشد و گسترش میدهد. در اینجاست که ارزش و اهمیت اسباب بازیها آشکار میشود؛ زیرا تنوع و گستردگی آنها کمک میکند تا کودک بتواند به توسعه هر چه بیشتر نشانهها و در نتیجه به تصورت خود، نایل آید. پیاژه معتقد است که این نشانهها در واقع زبان فردی کودک است که وی میتواند با آنها احساسات درونی خود را آشکار سازد. مثلا اگر کودکی تنبیه شده باشد، ممکن است عروسک خود را کتک بزند یا با خرس کوچولوی خود اوقات تلخی کند؛ یا کودکی که دارویی را به اکراه نوشیده و به این دلیل کارش به مشاجره با مادرش کشیده باشد، به طور نمادین دارو را به عروسکش میخوراند و در بارهی مزایای دارو با عروسک سخن میگوید. این گونه بازیها را پیاژه “بازی جبرانی” مینامد. متخصصان بازیدرمانی، متخصصانی که بر روی کودکان دارای ناراحتیهای عاطفی کار میکنند، در اتاق بازیدرمانی، از وسایلی مانند عروسکها، خانوادههای عروسکی، جعبههای شن و … بهره میگیرند؛ زیرا کودکان ممکن است نتوانند احساسات خود را به وسیلهی کلمات منتقل کنند. کودکان، به وسیلهی بازی یا اسباببازیها، احساسات و ناکامیهای خود را نشان میدهند. اسباببازیها در واقع کلمات کودکان هستند و حالت نمادین دارند که رواندرمانگر میتواند اوضاع و احوال درونی کودک را تفسیر کند.
بازیهای تخیلی
تخیل به آنگونه فعالیت عالی ذهن گفته میشود که اشیا یا حوادثی را در ذهن خلق میکند، بدون این که مستقیما از دادههای حسی بهره بگیرد. به عبارت دیگر ذهن هنگام تخیل، روابط تازهای را ایجاد میکند و آنها را به شکلهایی در میآورد که پیشتر هرگز با آنها برخورد نداشته است. کودک، تخیلی آنچنان قوی دارد که میتواند جریان آب باریکی را به صورت رودخانهای پهناور در خیال مجسم نماید و تلی کوچک از خاک را تپهای فرض کند. کودک مانند خودرویی حرکت میکند و دور میزند. خود را به منزلهی راننده میبیند و بدن خویش را همچون خودرو به کار میاندازد. تخیل کودک اسباببازیها را بزرگ میکند و مواد بازی را تغییر میدهد تا به این ترتیب، کودک بتواند به عالم خیال وارد شود، موجودات خیالی را واقعی فرض کند و از بازی خود لذت ببرد. هرچند کودک ذهن فعال و قوی دارد، اسباببازیها در نظر او مواد واقعی هستند و او هر دو قلمرو واقع و خیال را نیک میشناسد. در انواع بازیهای تخیلی، پرتو خیال است که اسباببازیها و مواد را جان میبخشد و هنگامیکه خلقوخوی طفل دگرگون میشود، اسباببازیها ممکن است در نظر او تغییر کنند؛ مثلا جریان باریکی از آب صورت خندق بگیرد، یا تکه چوبی که قایق بود، به خیال او جزیرهای جلوه کند. برای کودک بسیار آسان است که صندوقخانهای کوچک، گاهی محل اختفای دزد، و زمانی محل تاجگذاری پادشاه باشد. این بازیها در یک و نیم سالگی آشکار، ولی معمولا در سه سالگی آغاز میشود و در طی چند سال غنا و پیچیدگی مییابد. تحقق این مرحله، مستلزم پشت سر گذاشتن مطلوب مراحل پیشین است. در این بازیها کودک، برای تظاهر به نوشیدن، ابتدا فنجانی خالی را به کار میبرد، در مرحلهی بعد این کار را با یک برگ که به شکل فنجان در آمده، و یا با کف دست خود که آن را گود کرده است و میان آنها و شی واقعی مشابهت ظاهری وجود دارد، انجام میدهد. او در مرحلهی بعدی، از اشیای مناسبی استفاده میکند که به شی واقعی شبیه نیست و سرانجام به مرحلهای میرسد که این کار را اصولا بدون استفاده از اشیا و با حرکات نمایشی صامت انجام میدهد. این مراحل، میزان «فاصله گرفتن» تدریجی کودک از اشیای واقعی و افزایش مهارت وی در نمادسازی را نشان میدهند. تفاوت این نوع از بازیها با بازیهای نمادی آن است که در بازیهای تقلیدی و نمایشی و حتی نمادی، کودک از آنچه دیده و تجربه کسب کرده است الگوبرداری میکند، در حالی که در بازیهای تخیلی، کودک با استفاده از تجربههای گذشتهی خود، رویدادی جدید که در سابق برخورد چندانی با آن نداشته است، به وجود میآورد. کودک با استفاده از بازیهای نمادی، پرندهی اندیشه را به دوردستها پرواز میدهد و با نیروی تخیل خود اشیا و موجودات مورد علاقه را در برابر خویش حاضر میکند و در آنها تغییراتی میدهد تا مناسب بازی او شوند و آنگاه آنها را با اسباببازیهای نمادی خود فعال میکند. کودک با استفاده از نیروی تخیل خود، موجودات یا اشیایی را که باعث زحمت و آزارش هستند، بدون ترس از گزند آنها و با رضایت خاطر، حاضر میکند و آنگاه با اسباببازیهای نمادی خود، آنها را هلاک میسازد یا از آنها انتقام میگیرد و به تنبیهشان میپردازد. رشد تخیل، باید هدف اصلی آموزش و پرورش کودک باشد. همهی مخترعان، نویسندگان، نقاشان و موسیقیدانان بیتردید تخیلی قوی داشتهاند. بازی کودکان میتواند برای رشد تخیل بیاندازه مفید واقع شود و تخیل نیز فرصتهای ثمربخشی را برای یادگیری و شناسایی کودکان از جهان فراهم میآورد.
وسایل، لوازم و فعالیتهاییکه به کودکان در بازیهای تخیلی کمک میکند
فعالیتهایی مانند خانهبازی، بازی در نقش پدر و مادر، آشپزی، خرید و فروش و شکار از شکلهای متداول بازیهای تخیلی هستند که برای این بازیها، هرچه وسایل بازی بیشتر باشد، کودکان بهتر میتوانند بازیهای تخیلی را انجام دهند. وسایلی که برای این منظور به کار میرود، لازم نیست نو و یا دقیق درست شده باشد. اگر این وسایل ناقص باشند، کودک با کمک تخیل خویش، آنها را تکمیل میکند.
وسایل لازم برای بازیهای تخیلی
۱-لباسهای زنانه
۲- لباسهای مردانه
۳- تلفن اسباببازی یا چیزی شبیه آن که کودک را تشویق به صحبت کردن کند
۴- انواع عروسکها و خانوادهی عروسکی
۵- بطری شیر نوزاد
۶- زنگ اخبار که برای ورود استفاده میشود
۷- شلنگ پلاستیکی به طول دو یا سه متر
۸- خودرو، قطار، قایق و هواپیمای اسباببازی
۹- ملحفه، پتو، رومیزی، روتختی کهنه که دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرد
۱۰- کلاه مامور آتشنشانی، کلاه افسر پلیس، روپوش سفید و لوازم پزشکی و …
منبع محمدرضا مطهری/ راهنمای انتخاب اسباب بازی
https://bazinic.com/fa/post/75/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-(%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D9%85)